آیا هنوز وقت آن نرسیده که با خدا آشتی کنیم ؟

ن : ف م

خدایا دوستت دارم

 

خــدایا دوستت دارم، واسه هـر چی که بخشیدی
همیشه این تو هستی که، ازم حالم رو پرسیدی

بـازم چشمامو می بندم، که خوبی هاتو بشمـارم
نمی تـونـم فقط مـی گـم، خـــــدایـا دوستت دارم

تو دیدی من خطا کردم، دلـم گم شـد دعــا کــردم
کمک کن تا نفس مـونـده، بـه آغوش تـو بــرگـــردم

تو حتی از خودم بهتر، غریبی هامو می شناسی
نمی خـوام چتـر دنیـا رو، که تو بـارون احسـاسي

 



:: موضوعات مرتبط: یاد خــدا،آرامش بخش دلهــا، شعر،جمله زیبا ، ،
:: برچسب‌ها: شعر زیبا, شعر, خدایا, خدایا دوستت دارم, شعر خدا, درباره خدا,


ن : ف م

 

ماه شعبان رسيد! ماه سه ماه 

کربلا مي رويم! بسم الله

 

السلام اي پناه مُلک و مکان

در يد قدرتت عنان جهان



پر قنداقة تو مي‌ بخشد

پر و بالي به فطرس نگران

 

رحمت محض! يا ابا الأيتام!

پدري کن براي عالميان

 

اي که آقائي تو بي حد است

باز ما را به کربلا برسان

 

شب سوم رسيده‌اي، اي ماه

السلام عليک ثارالله

 

السلام اي نگين عرش برين

ماه بالا بلند ام بنين 

 

سائلان تو بي شمارند و ...

گوشه چشمی به ما! بس است همين

 

شب جود و کرامت و بذل است

شب چارم شب اباالفضل است

 

السلام اي حقيقت جاري

روح تقوا و زهد بيداري

    

به محبان خود نظر فرما

بیشتر موقع گرفتاری

 

رو سياهي من گذشت از حدّ

تو برايم مگر کني کاري

 

در نماز شبت دعايم کن

تو عزيزي تو آبرو داري

 

دلم از بند هر غم آزاد است

شافع من امام سجاد است

 یوسف رحیمی
 



:: موضوعات مرتبط: شعــر، اشعــار مولودی، ،
:: برچسب‌ها: شعر شعبانیه, شعر اعیاد شعبانیه, شعر ولادت, شعر زیبا, شعر,


ن : ف م

چرا مي گريزي؟

 

بظلمت ز نور خدا مى گريزى
تو لب تشنه ز آب بقا مى گريزى

ز مادر بود مهربانتر خدايت
تو جاهل بقهر از خدا مى گريزى

خدا خواندت تا عطايت نمايد
تو اى بينوا از عطا مى گريزى؟

ففروا الى الله فرموده يزدان
چرا سوى نفس و هوا مى گريزى؟

بهر جا روى، سايه لطف او هم
ز دنبالت آيد کجا مى گريزى؟

اگر مى گريزى ز بيگانه بگريز
چرا ديگر از آشنا مى گريزى؟

سراپا دردى و محتاج درمان
چرا از طبيب و دوا مى گريزى؟

بيا اى گنهکار آلوده دامن
ز درياى رحمت چرا مى گريزى؟

شفاى تو در بارگاه حسين است
کجا آخر از اين سرا مى گريزى؟

دهد مژده ات کعبه خار مغيلان
حسانا چرا از بلا مى گريزى

 



:: موضوعات مرتبط: یاد خــدا،آرامش بخش دلهــا، شعر،جمله زیبا ، ،
:: برچسب‌ها: شعر زیبا, شعر, چرا می گریزی, شعر درباره خدا, خدا, شعر,


ن : ف م

شعر شهادت امام کاظم علیه السلام

 

شهادت امام کاظم علیه السلام را تسلیت عرض می کنم .


در میان هلهله سوز و نوا گم می شود

زیر ضرب تازیانه ناله ها گم می شود

 

بسکه بازی می کند زنجیر ها با گردنم

در گلویم گریه های بی صدا گم می شود

 

در دل شب بارها آمد نمازم را شکست

در میان قهقهه صوت دعا گم می شود

 

چهار چوب پیکرم بشکسته و لاغر شدم

وقت سجده پیکرم زیر عبا گم می شود

 

تازه فهمیدم چرا در وقت سیلی خوردنش

راه مادر در میان کوچه ها گم می شود

  

لا به لای پنجه هایش مشتی از موی سرم

بین این تصویر ها دیگر حیا گم می شود

 

از یهودی ضربه خورده خوب می داند چرا؟

گوشوارٍ بچه ها در کربلا گم می شود

قاسم نعمتی



:: موضوعات مرتبط: شعــر، اشعارشهادت ائمّه(ع)، ،


ن : ف م

شعر در مدح امام علي عليه السلام

ز ليلي من شـنيـدم يا عــــــلي گفت به مجنون هم رسيدم يا علي گفت

مگـر اين وادي دارالجنون است کــه هــــر ديـــوانه ديــدم يــا عــــــلي گفت

نسيمي غـنچه اي را باز مي کرد به گوش غنچه کـم کـم يـا عــــلي گفت

چـمن بــا ريـــــزش بــاران رحمت دعـــــايي کــرد و او هم يا عــــــلي گفت

يقيـــــــن پـــروردگار آفــــــرينش بــه مــوجودات عـــــالــم يا عـــــــلي گفت

دلا بايد به هر دم يا علي گفت نه هر دم بل دمادم يا عـــــلي گفت

به هر روز و به هر شـب يا علي گفت به هر پيچ و به هر خم يا علي گفت

خمــــــــير خاک آدم را سـرشــــــتند چو بر مي خواست آدم يا عـلي گفت

عـــــــــــلي در کعبه بـر دوش پيمبـــر قـــدم بنهاد و آن دم يا عـــــــلي گفت

عصــا در دسـت موسي اژدها گشت کليـم آنجـا مسلّم يا عـــــــــلي گفت

ز بطن حوت ، يونـــــس گـــشت آزاد ز بس در ظلمت يم يا عــــــــلي گفت

علـــي را ضــربتي کـاري نمي شـد گمــــــانم ابن ملجم يا عــــــــلي گفت

مــگر خــــيبر ز جايش کـــنده مي شـد يقين آن دم علي هم يا علي گفت



:: موضوعات مرتبط: شعــر، اشعــار مولودی، ،


ن : ف م

من وضو با تپش پنجره ها می گیرم


من مسلمـانم
قبله ام يك گل سرخ
جانمازم چشمه مهرم نور
دشت سجّاده من

من وضو با تپش پنجره‌ها مي‌گيرم
در نمازم جريان دارد ماه
جريان دارد طيف
سنگ از پشت نمازم پيداست
همه ذرات نمازم متبلور شده است
من نمازم را وقتي مي‌خوانم
كه اذانش را باد گفته باشد سر گلدسته سرو
من نمـازم را پـي تكبيره الاحرام علف مي‌خـوانم
پي قد قامت موج كعبــه ام بـر لـب آب
كعبه ام زير اقاقي ‌ها ست
كعبه‌ ام مثل نسيم مي‌رود باغ به باغ مي‌رود شهر به شهر
حجـــرالاسود من روشنـــي باغچــــه است

سهراب سپهری



:: موضوعات مرتبط: نمـاز،شـاهراه ارتباط با خـدا، شعر،جمله زیبا ، ،
:: برچسب‌ها: شعر زیبا درباره نماز, شعر سهراب سپهری, شعر, درباره نماز,


ن : ف م

آن را که تویی چاره، بیچاره نخواهد شد

 
نان پاره ز من بستان جان پاره نخواهد شد

آواره عشق ما آواره نخواهد شد


آن را که منم خرقه عریان نشود هرگز

وان را که منم چاره بیچاره نخواهد شد


آن را که منم منصب معزول کجا گردد

آن خاره که شد گوهر او خاره نخواهد شد


آن قبله مشتاقان ویران نشود هرگز

وان مصحف خاموشان سی پاره نخواهد شد

"جلال الدین محمد بلخی"



:: موضوعات مرتبط: یاد خــدا،آرامش بخش دلهــا، گفتگوی خالق و مخلوق، ،
:: برچسب‌ها: شعر, شعر مولوی, شعر زیبا, آن را که منم چاره بیچاره نخواهد شد,


ن : ف م

هیچ طاعت نیست بهتر از نماز

 

قابل درگاه حي بي نياز

هيچ طاعت نيست بهتـر از نمـاز

 
اين عبـادت مـايـه قرب خـداست

مــونس شب هـاي تـار انبياست

 
اين عبـادت مـايـه غفـران ماست

نـاجـي و کفـاره عصيـان مـاست
 

چون شدي آمــاده غسل و وضو

از معاصي دست و دل اول بشو

 
خـويش را خـالي، تـو از تزوير کن

پس بلند آوازه تکبير کن
 



:: موضوعات مرتبط: نمـاز،شـاهراه ارتباط با خـدا، شعر،جمله زیبا ، ،
:: برچسب‌ها: شعر, شعر درباره نماز, درباره نماز, نماز, خدا, شعر زیبا درباره نماز,


ن : ف م

تو در قلب شکسته خانه داری


خدایا عاشـــقان را با غم عشق آشنا کن

ز غم های دگر غیر از غم عشقت رها کن

تو خود گفتی که در قلب شکسته خانه داری
شکســـــته قلب من جانا به عهد خود وفا کن
 
خـــدایا بی پناهــــــــــم       ز تو جــــز تو نخواهـم
اگر عشقت گناهســــت       ببین غرق گناهـــــــم
 
دو دسـت دعا     فــرا برده ام     به سـوی آســمان ها
کـه تا پر کشم     به بال غمت     رها در کهکشــــان ها
 
بدست یاری    اگر که نگیری تو دست دلم را    دگر که بگیرد
بـه آه و زاری    اگر نپذیری شکســـته دلـم را    دگر که پذیرد
 
 "زنده یاد قیصر امین پور"


 



:: موضوعات مرتبط: یاد خــدا،آرامش بخش دلهــا، گفتگوی خالق و مخلوق، ،
:: برچسب‌ها: شعر, شعر زیبا درباره خدا, شعر قیصر امین پور, قلب شکسته, خدا,


ن : ف م

دوستی از من به من نزدیکتر


پيش از اينها فکر مي‌کردم خدا ، خانه‌اي دارد کنار ابرها

هيچکس از جاي او آگاه نيست ، هيچکس را در حضورش راه نيست

پيش از اينها خاطرم دلگير بود ، از خدا در ذهنم اين تصوير بود

آن خدا بي‌رحم بود و خشمگين ، خانه‌اش در آسمان، دور از زمين

بود، اما در ميان ما نبود ، مهربان و ساده و زيبا نبود

هرچه مي پرسيدم، از خود، از خدا ، از زمين، از آسمان، از ابرها

زود مي‌گفتند: اين کار خداست ، پرس و جو از کار او کاري خطاست

کج گشودي دست، سنگت مي‌کند ، کج نهادي پاي، لنگت مي‌کند

تا خطا کردي، عذابت مي‌کند ، در ميان آتش، آبت مي‌کند

باهمين قصه، دلم مشغول بود ، خوابهايم خواب ديو و غول بود

تا که يک شب دست در دست پدر  ، راه افتادم به قصد يک سفر

درميان راه، در يک روستا ، خانه‌اي ديديم‌، خوب و آشنا

زودپرسيدم:پدر،اينجاکجاست؟ گفت:اينجاخانه‌ ی خوب خداست

گفت:اينجامي‌شود يک لحظه ماند،گوشه‌اي خلوت،نمازي ساده خواند

با وضويي دست و رويي تازه کرد ، با دل خود، گفت و گويي تازه کرد

گفتمش،پس آن خداي خشمگين، خانه‌اش اينجاست؟اينجا،درزمين؟

گفت: آري، خانه‌ي او بي‌رياست ، فرش‌هايش از گليم و بورياست

مهربان و ساده و بي‌کينه است  ، مثل نوري در دل آيينه است

تازه فهميدم خدايم، اين خداست ، اين خداي مهربان و آشناست

دوستي، ازمن به من نزديک‌تر ، از رگ گردن به من نزديک‌تر

مي‌توانم بعد از اين‌، با اين خدا ، دوست باشم، دوست، پاک و بي‌ريا

مي‌توان با اين خدا پرواز کرد ، سفره‌ي دل را برايش باز کرد

مي‌توان با او صميمي حرف زد ، مثل ياران قديمي حرف زد

مي‌توان درباره هر چيز گفت ، مي‌توان شعري خيال انگيز گفت


دوستان گرامی اگر از این شعر زیبا خوشتون اومده حتما برای شادی
روح زنده‌ياد "قيصر امين‌پور" صلواتی عنایت فرمایید

 



:: موضوعات مرتبط: یاد خــدا،آرامش بخش دلهــا، شعر،جمله زیبا ، ،
:: برچسب‌ها: شعر زیبا, خدا, شعر زیبا درباره خدا, شعر قیصر امین پور, خدا, شعر,


ن : ف م

بیا حاجتت را روا می کنم


 
اگر درد داری دوا می کنم
بیا حاجتت را روا می کنم

تو از من گریزانی و باز من
تو را بنده ی خود صدا می کنم

اگر چه ز کار تو ناراضی ام
تو را باز از خود رضا می کنم

تو با من قهر و من آشتی
تو کردی خطا من عطا می کنم

تو را خواندم اکنون که باز آمدی
کجا دست خالی رها می کنم

به کارت زدی بس گره های کور
مخور غم من از لطف وا می کنم

تو از من جدا گشته ای ورنه من
کجا از تو خود را جدا می کنم

تو مستوجب آتش دوزخی
من از اشک چشم ات حیا می کنم

ز آلودگی تا که پاکت کنم
تو را عاشق کربلا می کنم

به یک یا حسین و به یک قطره اشک
تو را پاک از هر خطا می کنم

جواب تو را گر نگویم جفاست
کجا من به عبدم جفا می کنم
 



:: موضوعات مرتبط: یاد خــدا،آرامش بخش دلهــا، گفتگوی خالق و مخلوق، ،
:: برچسب‌ها: شعر زیبا, خدا, شعر, بیا حاجتت را روا می کنم, شعر زیبا درباره خدا,


صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 26 صفحه بعد